تجاربی چند در تحصیل علم صرف
این محتوا، نکتهگزینی برخی از طلاب گرامی است از جلسهای که طی آن، اینجانب نکاتی را در باب روش درست تحصیل علم صرف مطرح نمودم.
- ۰ نظر
- ۲۹ فروردين ۰۳ ، ۲۲:۳۱
این محتوا، نکتهگزینی برخی از طلاب گرامی است از جلسهای که طی آن، اینجانب نکاتی را در باب روش درست تحصیل علم صرف مطرح نمودم.
این محتوا، پیادهشده صوت جلسهای است در زمستان 1402 که طی آن، اینجانب با برخی از طلاب حوزه علمیه قم نکاتی را در باب روش درست تحصیل علم بلاغت مطرح نمودم. پیادهسازی مطالب آن جلسه توسط یکی از حضار (البته با مقداری تلخیص) متن اولیهای را دست داد که بعداً خود در آن اندکی دست بردم و در بهار 1403 بهصورت فعلی نهایی شد.
پسر کوچکم که چهار سالش تمام نشده از سر سفره بدو بدو بلند شد برود در آینه پیشانی خودش را که گفتیم زخمی شده ببیند. حین دویدن سمت آینه انگشت خودش را شبیه دانشآموزی که در مدرسه از معلم خود اجازه میگیرد بلند کرد یعنی داشت از ما برای ترک سفره و رفتن به مقابل آینه اجازه میگرفت.
این علامت برای اجازهگرفتن یک دال طبعی غیرلفظی است و بعید است که معلول آموزش باشد؛ اما سخن اینجاست چه عاملی او را به استعمال این دال سوق داد؟ به نظر میرسد حتی در دوال اعتباری (وضعی) که تخلف و اختلاف در آنها بسیار افزونتر از دوال طبیعی است یک هدایت درونی فطری وجود دارد. ذاتی بودن دلالات وضعیه هم در این حدود قابلتفسیر است؛ یعنی هدایت درونی به اصل ضرورت تفاهم و رفع این احتیاج با استعمال لفظ و البته آن هم با وضع الفاظ خاص متعدد و البته گزینش الفاظ خاص برای این کار که برگرفته از عواملی مزاج و طبیعت بدن و شرایط اقلیمی و روانی و اقتضائات حروف در دستگاه تکلم و ... خواهدبود.